شیرها و گوسفندها

ساخت وبلاگ
نویسنده: پویا جفاکشخاخام های یهودی میگویند دولت اسرائیل ربطی به یهودیت ندارد. ولی اسرائیل در یک مورد مدیون یهودیت است و آن این که هر دو گزینه فقط با داشتن دشمن ممکن است دوام بیاورند. مثلا همین مهرماه اخیر. درست در بحبوحه ی یکی از بزرگترین بحران های سیاسی در اسرائیل و قرار گرفتن نتانیاهو زیر رگبار شدید انتقادات مخالفانش، درحالیکه هر هفته در اسرائیل تظاهرات برپا بود، ناگهان فرشتگان نجات در هیبت آدمکشان غزه به اسرائیل حمله بردند و نتانیاهو توانست ملت را بر ضد «دشمن» متحد کند. واقعا چه اتفاق عجیبی؟! حتما معجزه ی الهی بوده است. خوشخیالان نایهودی، رسانه ها را از نظر میگذرانند و بعد از شنیدن اظهار نظر پشت سر هم به اصطلاح منتقدان سیاسی از این که عجیب است که سرویس جاسوسی معروف اسرائیل متوجه چنین برنامه ریزی دامنه دار چندماهه ای برای این حمله نشده، پیش خود میگویند: «حماس پیشرفت کرده است» و یا «ما اشتباه میکردیم. سپاه پاسداران ایران آنقدرها هم توسط افراد پارتی باز نالایق اداره نمیشود.»! اما در سوی دیگر، خوشخیالان یهودی، جور دیگری به اخبار نگاه میکنند و به معجزه ی الهی ایمان می آورند. آخر، حمله ی حماس به طور کاملا اتفاقی در جشن یوم کیپور یهودی اتفاق افتاد. "کیپور" را در عربی "کیفر" به معنی مجازات، و "غفر" به معنی آمرزش گناه معنی میکنند و در عربی به این روز «یوم غفران» میگویند. یوم کیپور، روزی بود که موسی با ده فرمان از طور سینا پایین آمد و دید که بنی اسرائیل گوساله پرست شده اند؛ پس ملت را به توبه و تحمل سختی های چهل ساله برای آمرزش گناه بزرگشان دعوت کرد. به این مناسبت، در سفر لاویان –فصل 16: آیات 29 و 30- دستور داده شده که در روز دهم ماه هفتم، «جان هایتان را رنج دهید و هیچ کاری نکنید.» خ شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 14:03

نویسنده: پویا جفاکشدیوید هول، فیلسوف سیاسی معاصر، در زمانی که استاد دانشگاه فلوریدا بود، درباره ی «اصلاحطلبی لیبرال» اینطور استدلال کرده بود:«دعوت به پلورالیسم، کثرت گرایی عقیدتی و جامعه ی مدنی، توسط دو گروه سیاسی مختلف صورت میگیرد. یکی توسط گروه سیاسی جدیدی که برای دستیابی به "قدرت" مبارزه میکنند؛ دیگری بوسیله ی گروهی از شخصیت ها که بر مسند قدرت نشسته اند، اما پیشبینی میکنند که به زودی قدرت را از دست بدهند.»:“science and the process”: d. hull: the university of Chicago press: 1988: p254اظهارنظر پروفسور هول درباره ی فضای ایران نیمه ی اول دهه ی 1370 کاملا درست بود. دو گروه بودند که داشتند شعار پلورالیسم و فضای آزادی فکری را سر میدادند و این دو گروه خیلی سریع با هم متحد شدند. هر دو گروه هم از جریان های بالا بودند. یک گروه، روشنفکران سکولار حمایت شده از سوی غرب بودند که رهبر معنویشان دکتر عبدالکریم سروش بود (لازم به ذکر است که منظور من دراینجا از «روشنفکر» اصلا به معنی تحت اللفظی «کسی که ذهنش روشن باشد» نیست و دارم درباره ی یک گروه سیاسی به این نام صحبت میکنم که تفکر برایشان وسیله است نه هدف)؛ اینها کسانی بودند که میخواستند به قدرت برسند و برایشان مهم بود که تریبون داشته باشند تا بتوانند حرفشان را بزنند. دسته ی دوم، اکبر هاشمی رفسنجانی و تیمش موسوم به حزب کارگزاران سازندگی بود که در زمان رحلت امام خمینی، فکر میکردند دیگر آینده ی پول و قدرت در ایران فقط از آن خودشان خواهد بود؛ ولی حالا داشتند میدیدند که سپاه پاسداران چطور دارد بر ضد آنها در مملکت قدرت می یابد و ازاینرو سخنان دیکتاتورانه ی قبلیشان را کنار گذاشتند و از در فضای باز و گفتگو درآمدند.اخیرا و به دنبال این که اصلاحطلبان شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 14:03

نویسنده: پویا جفاکش«در سال 44 [منظور: 1344 شمسی] پس از ناکام ماندن ترور شاه به دست شمس آبادی وقتی که در محافل روشنفکران مخالف، حادثه با صورت گسترده ای مورد بحث قرار میگرفت و اکثر آنان از عقیم ماندن نقشه ی ترور، خشمگین و متاسف بودند، دوستان شریعتی از وی در مورد این واقعه نظرخواهی کردند و در کمال ناباوری با این استدلال او مواجه شدند که: مملکت بسیار خوشبخت بود که گلوله ی شمس آبادی به هدف نخورد، زیرا جامعه ی ما نه به لحاظ فکری و نه از لحاظ ذهنی، به مرحله ای نرسیده است که بتواند آنچه را که قرار است پس از شاه روی کار بیاید، بپذیرد. عجله کردن، نتیجه ای جز فاجعه نخواهد داشت.»این، داستانی است که محمود درگاهی به نقل از رهنما در مقاله ی «سبک شریعتی و نگاهی به برخی از آرای منتقدان او» در مجله ی چشم انداز ایران (شماره ی 141: شهریور 1402: ص61) بازگویی میکند تا دکتر حاتم قادری را که به سبک احساسی دکتر علی شریعتی در به قول قادری «خطبه» هایش به رمانتیک بودن و ناعقلانی بودن متهم میکند بسیار جلوتر از زمانه ی خود نشان دهد. اما این هم حقیقتی است که شریعتی اگر رمانتیک و شعارانه صحبت نمیکرد نمیتوانست روی جامعه ی احساساتی و نامنطقی زمان خود تاثیری بگذارد. هنوز هم هیچ حکومت خارجی جرئت اعتماد به روان ناعقلانی و احساسی ایرانی ها را ندارد و همه به اندازه ی شریعتی از سرنوشت ایران بعد از سقوط حکومت مستبد نگرانند. به همین دلیل هم در صفحه ی 98 همین مجله میبینیم لطف الله میثمی (انقلابی پیرو مجاهدین خلق ولی منتقد باند رجوی) در گفتگو با محسن امین زاده (معاون وزیر خارجه ی دولت اصلاحات) به یاد می آورد:«عباس میلانی در گفت و گویی میگفت: من در اوج اعتراضات از امریکایی ها پرسیدم شما میخواهید حکومت ایران ساقط شود، شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 14:03